امروز پنجم مرداد چهلمین سالروز شهادت چریک فدایی خلق مهرداد شاهمرادی است
گرامی باد یاد و خاطره چریک فدائی خلق رفیق مهرداد شاهمرادی
چریک فدائی خلق رفیق مهرداد شاهمرادی در روز چهارم آبان سال 1342 در شهرستان قصرشیرین در یک خانواده متوسط بدنیا آمد. 15 ساله بود که موج های بزرگ و شورانگیز انقلاب سراسر ایران را فرا گرفت. یکی از نتایج طبیعی امواج عظیم انقلاب مردم در سال های 56 و 57 ، شکاف انداختن در سد دیکتاتوری حاکم بود. امری که باعث شد آثار و نشریات انقلابی و مارکسیستی به راحتی توزیع و در دسترس مبارزین بیشتری قرار بگیرد. به خصوص آثار و نشریات سازمان چریکهای فدائی خلق ایران که به اعتبار 8 سال مبارزه مسلحانه خود علیه رژیم وابسته به امپریالیسم شاه از محبوبیت فراوانی در سطح جامعه و بویژه در میان نسل جوان برخوردار بود.
این آثار به یکسری از پرسش های جوانانی پاسخ می داد که به دلیل شرایط انقلابی ای که جامعه را فرا گرفته بود ، دسته دسته به انقلاب می پیوستند. به همین دلیل هم رفیق مهرداد در حالی که با شور و شوقی وصف ناپذیر در اعتراضات خیابانی آن زمان شرکت می کرد ، با جدیت تمام به مطالعه و بالا بردن آگاهی خود برخاست. مطالعه آثار مارکسیستی و انتشارات سازمان فدائی به او امکان داد که با کمک دوستان نزدیکی که پیدا کرده بود به هواداری از سازمان چریکهای فدائی خلق برخیزد. در این زمان او دانش آموزی بود که بی مهابا به دریای انقلاب پیوسته بود تا در مدرسه انقلاب ، آموزش انقلابی ببیند. با قدرت گیری جمهوری اسلامی و عدم پاسخ گوئی رژیم جدید به خواست ها و مطالبات توده های ستمدیده که اساسا کارگران و زحمتکشان برای رسیدن به آن ها به انقلاب برخاسته بودند ، بار دیگر ضرورت مقابله با دار و دسته ای که انقلاب مردم را «ملّا خور» کرده بودند با برجستگی در مقابل مردم ستمدیده و نیرو های آگاه جامعه قرار گرفت.
دار و دسته ای که هنوز پایه های قدرت خود را محکم نکرده بود ، نوروز سنه را به خون کشید و خلق کورد را آماج یورش ددمنشانه خود قرار داد. همین واقعیت جدا از همه نشانه های دیگر به نیرو های انقلابی نشان می داد که قیام بهمن که اوج انقلاب شان در آن سال ها بود ، شکست خورده و مردم ما باید خود را برای نبرد های بزرگ آینده آماده سازند. به همین دلیل هم در هر گوشه کشور شاهد مبارزات و اعتراضات مردم علیه حاکمیت جدید بودیم. در همین رابطه هم قصرشیرین یعنی شهر زادگاه رفیق مهرداد شاهد گردهمهایها و تظاهرات گوناگون اقشار مختلف مردم ، نظیر تجمعات اعتراضی دیپلمههای بیکار و اعتراضات دانش آموزان مدارس بود که رفیق مهرداد فعالانه در آن ها شرکت می نمود.
متاسفانه در آن زمان در راس سازمان چریکهای فدائی خلق مار های خوش خط و خالی نشسته بودند که مسئله شان نه تداوم انقلاب برای رهائی کارگران و زحمتکشان و دستیابی به مطالبات اساسی توده ها بلکه مماشات با دار و دسته تازه به قدرت رسیده و گرفتن مزایائی حقیر از قدرت حاکم ، یعنی رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی بود. به همین دلیل هم رهبران آن سازمان به بهانه «ملی» و «ضد امپریالیست» بودن دار و دسته خمینی که اتفاقا از سوی امپریالیست ها برای سرکوب انقلاب به قدرت رسیده بودند به پشتیانی از این دار و دسته جنایتکار برخاسته و در مقابل خواست های کارگران و خلق های تحت ستم قرار گرفتند. سیاستی که در آن زمان به رسوا ترین شکلی در جنبش خلق کورد خود را بروز داد.
در چنین فضای ملتهب و حساسی بود که با اعلام موجودیت چریکهای فدائی خلق ایران، هواداران آگاه سازمان که مخالف سیاست های مماشات جویانه رهبری اپورتونیست این سازمان بودند به هواداری از چریکهای فدائی خلق و راه و آرمان های فداییان واقعی برخاستند. رفیق مهرداد یکی از همین انقلابیون راستین بود. کمونیست هائی که بدون آن ها امکان رهائی از وضع ظالمانه حاکم وجود ندارد.
رفیق مهرداد که دوران ابتدایی و راهنمایی را در قصر شیرین گذرانده بود با شروع جنگ امپریالیستی ایران و عراق همراه با خانواده خود مجبور به ترک زادگاه خود قصر شیرین و رفتن به اسلام آباد غرب شد. اما این جا به جائی اجباری به وی امکان داد تا در ارتباط هر چه نزدیک تری با تشکل هواداران چریکهای فدائی خلق در کرماشان قرار گیرد که اساسا حول زنده یادان، برادران کریمی شکل گرفته بود. انقلابیون جان باخته ای که آوازهg مقاومت های شان در زندان دیزل آباد کرماشان در سال های اولیه دهه 60 هنوز هم الهام بخش زندانیان سیاسی آن دوران می باشد.
با استقرار رفیق مهرداد در اسلام آباد غرب، وی که سال چهارم دبیرستان را طی می کرد ، به خاطر مبارزات سیاسی اش در سال 1359 از دبیرستان اخراج شد. اما این اخراج تنها اراده اش را برای تداوم مبارزه صیقل داد و تجربه او را فزونی بخشید. رفیق مهرداد در طول این دوران تا مقطع یورش سراسری جمهوری اسلامی در سال 1360، به سازمان های انقلابی و توده های به پا خاسته لحظه ای از مبارزه علیه استبدادی که می رفت تا هر صدای اعتراض را در گلو خفه سازد ، باز نماند. سرانجام این رفیق در اسفند 1360 توسط سپاه پاسداران اسلام آباد غرب دستگیر شد و چند ماهی را در زندان آن جا سپری کرد و پس از آن وی را به بازداشتگاه کرند غرب انتقال دادند. مجددا بعد از چند ماه او را به زندان دیزل آباد کرماشان منتقل کردند؛ جائی که بقیه یارانش در چنگال دژخیمان جمهوری اسلامی اسير بودند.
در زندان رفیق مهرداد خود را در میدان جدیدی از مبارزه دید که گرچه در باره اش کتاب ها و جزواتی خوانده بود اما خود تجربه عینی ای از آن نداشت. در این مرحله سرنوشت ساز نیز وی حال می بایست به عنوان دانش آموزی در دانشگاه انقلاب، به رغم همه درد ها و رنج ها، این دوره را هم با افتخار از سر بگذراند. و به راستی که این انقلابی جوان چه قهرمانانه از این آزمایش بزرگ گذر کرد. مقاومت های رفیق مهرداد شاهمرادی در زیر شکنجه های مزدوران جمهوری اسلامی ، زبان زد یارانش شد و سرانجام مزدوران جمهوری اسلامی که نتوانسته بودند قامت او را در زیر شکنجه در هم شکنند، در پنجم مرداد سال 61 او را همراه با تعدادی از انقلابیون در بند زندان دیزل آباد کرمانشاه تیرباران نمودند..
🚩 یاد رفیق مهرداد شاهمرادی گرامی و راهش پر رهرو باد!