پلاتفُرم یارسان: همبستگی تمامی نیروهای سیاسی ضامن پیروزی بر رژیم سرمایه داری اسلامی ایران
همبستگی تمامی نیروهای سیاسی ضامن پیروزی بر رژیم سرمایه داری اسلامی ایران
چهل و یک سال پیش از این، خلق های ایران به پیشاهنگی نیروهای سازمان یافتۀ دموکراتیک در راه تعقیب اهداف آزادیخواهانه و ضد امپریالیستی و با خواست دستیابی به دموکراسی، صلح و سوسیالیزم در انقلابی بزرگ حکومت پادشاهی خانوادۀ پهلوی را برانداختند و به بیش از دو هزار و پانصد سال استمرار حکومت های پادشاهی و موروثی خاتمه دادند.
اگرچه بخش عمده ای از نیروهای دمکراتیک پیشاهنگ انقلاب، مژدۀ دورانی نوین و تأسیس نظامی مردمی و دمکراتیک را می دادند، اما در منازعۀ میان نیروها و برتری جویی و تمامیت طلبی نیروهای مذهبی به ویژه روحانیت شیعه، خیلی زود امیدها به ناامیدی بدل شد و در پروسه ای که دسیسه های قدرت های بزرگ جهانی همچون بریتانیا، آمریکا و فرانسه نیز در آن دخیل بود، حکومتی غیردموکراتیک، تئوکراتیک، سرمایه سالار و فاشیستی به زحمتکشان، زنان و عموم خلق های ایران تحمیل شد که فقط پس از یک دهه کشتار بی وقفه توانست پایه های قدرت خود را بر روی گورهای دسته جمعی آزادیخواهان و سوسیالیست ها تثبیت کند.
اگر رژیم پهلوی به عنوان حکومتی خاندانی و غیردموکراتیک و همچون نظامی با اقتصاد بورژوازی کمپرادور، وابسته به غرب محسوب می شد و از حیث نظامی نیز با ایفای نقش به عنوان ژاندارم منطقه بقا و توسعۀ خود را به اهداف و منافع امپریالیسم گره زده بود، رژیم تازه تأسیس با بهره گیری از ریتوریکی ظاهراً ضدامپریالیستی، به گونه ای متفاوت و پیچیده، همزمان هم خود را در «تضاد خلق و امپریالیسم» نمایندۀ خلق جا می زد، و هم در عمل اصلی ترین وظیفۀ یک رژیم ضدخلقی وابسته به امپریالیسم –یعنی نابودسازی نیروهای ضدامپریالیست- را به بهترین نحو به انجام می رساند. پس از غصب قدرت توسط حاکمان جدید، بساط تیرباران و اعدام و البته ترور و شکنجه و آدم ربایی و خفقان به صورت لاینقطع به مدت بیش از یک دهه به راه افتاد و تمام پهنۀ ایران و کردستان و حتی خارج از آن به عرصۀ پاکسازی و قتل عام نیروهای سوسیالیست و دمکراتیک بدل گشت. در تمام این مدت هیچ صدایی از حلقوم دول و مقامات مدعی حقوق بشر غربی برنخاست و همراستایی منافع سرمایه داری اسلامی و امپریالیسم به جایی رسید که به جرأت می توان گفت آنچه که امپریالیسم با آژاکس 28 مرداد در پی آن بود و با رشد رادیکالیسم در دهۀ 40 و 50 خورشیدی شکست خورده به نظر می رسید، در کشتارهای دهۀ 60 به دست رژیم آیت الله های شیعه به نتیجه رسید و اصلی ترین دشمنان امپریالیسم توسط رژیمی که ریتوریک ضدامپریالیستی را به هویت اصلی خود بدل ساخته بود، قتل عام شدند! در همین زمان نیز رژیم اسلامی با حمله به کردستان و به خاک و خون کشیدن زندگی مردم، شریف ترین و دلیرترین نیروهای سیاسی خلق کرد را به شهادت رساندند و هرچند هرگز و تا به امروز نیز نتوانستند جنبش آزادیخواهی کرد را نابود کرده و یا به شکست وابدارند، اما با ترور و سرکوب و کشتار نیل به حیاتی آزاد را برای خلق کرد و دیگر خلق های جفرافیای ایران دشوار ساختند.
همزمان با این قتل عام ها، “نعمت”ی به نام جنگ با عراق به دامن ملایان شیعه افتاد که اگرچه با هدف کاستن از توان نظامی این رژیم به راه افتاده بود، اما فرصت سازماندهی، بسیج عمومی و ایجاد پایگاه اجتماعی را از طریق سیاست حامی پروری و توزیع امتیاز در اختیار رژیم گذاشت و منجر به ایجاد قدرتی موازی در عرصۀ سیاست جمهوری اسلامی شد که حتی مؤثرتر از دولت رسمی به ایفای نقش می پرداخت.
رژیم ایران پس از پایان جنگ سیاستی دوگانه در پیش گرفت، از یک سو برای کنترل خشم مردم دولت هایی بی خاصیت ولی با شعارهایی فریبنده بر سر کار آورد و از طریق تبعیت از سیاست های نئولیبرالیستی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول می کوشید هم افکار عمومی در داخل و هم قدرت های غربی را مجاب کند که در حال تبدیل شدن به دولت-ملتی متعارف و رژیمی سرمایه داری است، و از سوی دیگر می کوشید تا این سیاست های نولیبرالیستی غرب پسندانه را به ابزاری در جهت گسترش نفوذ اقتصادی سپاه پاسداران و قدرت موازی نیروهای نظامیش بدل کند و با ایجاد انحصار در اقتصاد و سیاست، در راستای اهداف توسعه طلبانه و کشورگشایانه قدم بردارد. راه نفوذ نیروهای نظامی از همان برنامۀ اول توسعه مصوب 1368 هموار شد و تمامی بنیادها و شرکت های نظامی و حکومتی، خصوصی دانسته شدند! در ادامۀ این سیاست قانون کار به ضرر کارگران تغییر داده شد و کلیۀ حقوقی که کارگران با مبارزات چند دهه ای خود علیه دو رژیم سرمایه داری به دست آورده بودند از آنها سلب شد و این تا جایی پیش رفت که در 1372 حتی برگزاری تظاهرات کارگری نیز غیرقانونی اعلام شد! رژیم سرمایه داری اسلامی همزمان به دیگر ساحت های زندگی مردم نیز حمله می کرد، آزادی های اجتماعی را محدود و زمینه های حضور و فعالیت اجتماعی زنان را از آنان سلب می کرد، حقوق دموکراتیک خلق ها و اقلیت های مذهبی را انکار و با زندان و اعدام به خواسته های دموکراتیک خلق ها پاسخ می گفت. همزمان «ارگنکون» ایرانی-شیعی یا «مافیا»ی سیاسی و اقتصادی در حال رشد بود و در کشورهای دیگر منطقه آنچه را که از سفرۀ کارگران و زحمتکشان دزدیده بود، صرف کشورگشایی و اجرای سیاست «نوصفویگری» و تأسیس «هلال شیعی» می کرد.
مداخلۀ نوعثمانیان ترکیه و «ینی چری»های داعش در سوریه و به جنگ کشاندن اعتراضات این کشور، راه را بر علنی شدن حضور نظامی «قزلباش»های سپاه پاسداران و نوصفویان ایرانی در خارج از مرزهای رسمیش باز کرد و این نیرو که دیگر نمی خواست موجودیت خود را در درون مرزهای رسمی محدود کند، به سرعت به تشدید دخالت های خود در منطقه و پرده برداری از نفوذ نظامی و اقتصادی اش در خاورمیانه دست زد. با این حال هرچقدر که ماشین جنگی سرمایه داری اسلامی ایران با سرعت از افغانستان تا دریای مدیترانه و تنگۀ باب المندب در حال پیشروی بود، با همان سرعت در داخل کشور با واکنش مردم و نیروهای آزادیخواه و دموکراتیک مواجه شد. واقعیت این است که سیاست های جنگ طلبانۀ این «مافیا»ی ارتجاعی، برای اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران به جز تشدید فقر و فلاکت نتیجۀ دیگری نداشت و مشکلات معیشتی هر روز بیشتر از قبل زندگی مردم را به مخاطره می انداخت. همزمان سرکوب و اختناق نیز افزایش یافت و زندان های رژیم به اجتماعی از دانشجویان، زنان معترض، جوانان بیکار، کارگران، معلمان، اقلیت های دینی، ملیت ها و تقریباً هر نیروی سیاسی تبدیل شد که ذره ای به وضع موجود انتقاد داشته باشد. در چنین فضایی سه قیام بزرگ دی 96، آبان و نیز دی 98 نشانگر خواست و ارادۀ مردمی است که از چهار دهه فقر و فاقه، فساد، بی عدالتی، خفقان، جنگ افروزی، ارتجاع مذهبی، تبعیض جنسی، سیاست های استعماری علیه ملیت ها، نابودی محیط زیست، خشونت، استثمار و بیکاری به جان آمده و خواهان تغییری بنیادین در وضعیت خود شده اند. اگر در گذشته رژیم می توانست با نمایش های بی مزۀ انتخاباتی و جلو انداختن شیخ و سید و میر افکار عمومی را منحرف کرده و به موجودیت سیاه خود رنگ سبز و بنفش بزند، اکنون با مردمی مواجه شده که از لحظۀ نخست خواهان سرنگونی رژیم ولایت فقیه و سرمایه داری اسلامی هستند و کلیت نظام را به چالش می طلبند.
در این میان جامعۀ یارسان نیز به عنوان بزرگترین اقلیت دینی در ایران و سومین اقلین دینی بزرگ کردستان (پس از کردان علوی و کردان شیعه) که در بخش مهمی از جغرافیای ایران و کردستان دارای تأثیرگذاری است، از روز نخست به قدرت رسیدن رژیم سرمایه داری اسلامی به مقاومت و مبارزه علیه ستم، استثمار و تبعیض دست زده و در هر دوره از مبارزات خلق های ایران همگام با دیگر خلق ها در راه آزادی، صلح و برابری گام برداشته است. موج هویت خواهی جوانان یارسان که در رد انکار هویت تاریخی خلق یارسان در چند دهۀ اخیر به راه افتاده و در سیمای شهیدان آزادیخواه یارسان همچون سه یار آتش به جان فدایی خرداد و مرداد 1392 گل داده است، نشان از آن دارد که مبارزات مردم یارسان نیز در این دوران وارد مرحلۀ جدید و بی سابقه ای شده است. شهادت طلبی سه یار آتش به جان درواقع مرحلۀ آشکار شدن دورۀ جدیدی است که تاکنون نیز ادامه دارد و حق طلبی یاری را به آزادیخواهی و برابری طلبی خلق کرد و دیگر خلق های ایران پیوند زده است. از ان زمان تاکنون شاهد بوده ایم که رژیم ایران نه تنها خواسته های برحق خلق یارسان را نادیده گرفته، بلکه نسبت به تشدید اختناق و تأکید بر سیاست استثمار و سرکوب خود پافشاری کرده است و حتی کوشیده است از مزدوران خود برای افشاندن تخم نفاق در جامعۀ یارسان با هدف جلوگیری از اتحادی بر بنیاد دموکراسی استفاده کند.
ما بە مثابه «پلاتفرم یارسان» از بدو تاسیس تا به امروز برای اتحاد در میان تمامی بخش های جامعه تلاش و کوشش کرده و از خاندانها و تمامی اقشار جامعە یارسان خواسته ایم در راستای اتحاد و همصدایی بر بنیان برابری و بازشناسی متقابل قدم بردارند تا جامعەای رنگارنگ اما همدل و متحد تشکیل شود. از بزرگان و رهبران دینی جامعە یارسان چه در جغرافیای کردستان و چه خارج از آن تقاضا می کنیم در راستای کاهش اختلافات و بوجود آوردن مدیریتی دمکراتیک از آحاد جامعە یارسان گام بردارند.
در چهل و یکمین سالگرد انقلاب خلق های ایران و شرق کردستان، یاد و خاطرە تمامی شهدا و جانباختگان مقاومت و مبارزه علیه رژیم فقر و سرکوب و اعدام را –به ویژه شهیدان قیام های اخیر- در این سال ها گرامی می داریم و بر مبارزان و فعالان آزادیخواه و برابری طلب و نیز زندانیان سیاسی که برای زندگی آزاد و برابر مبارزه می کنند درود می فرستیم. راه برون رفت از وضعیت کنونی را در اتحاد و مبارزه همه جانبه همۀ خلق ها و تمامی لایەهای جامعە میدانیم و و از نیروهای سیاسی دموکراتیک –به ویژه نیروهای سیاسی خلق یارسان در کردستان، لرستان، مازندران، آذربایجان و دیگر بخش های جغرافیای ایران- می خواهیم حول معیارهای صلح، دموکراسی و برابری در راستای صلح در خاورمیانه، و تأسیس جامعە ای دمکراتیک و برابر در ایران و کردستان متحد شوند.
“پلاتفرم یارسان”
۱۳۹۸/۱۰/۲۲