بایکوت انتخابات مجلس رژیم ایران، گامی به سوی آزادی؛ ساسان مهرابی
همانگونە کە برای همگان آشکار است، خاورمیانــه پیرامــون ارزشهــا، باورداشــتها و فرهنگهـای مشـترک هـزاران سـاله، از فرهنگـی دارای قدمــت برخــوردار میباشــد کــه بــر مبنــای طبیعــت اجتماعــی و تاریخــی شــکل گرفتــه اســت. در این میان از جغرافیای کنونی ایران بە عنوان موزایک گوناگونی خلقها نام میبرند و در طول تاریخ هزاران سالەی خلقهای ساکن این جغرافیا جنگ یا لشکرکشی از سوی خلقهای موجود بر علیه همدیگر صورت نگرفتە است بلکە این حاکمیتهای قدرتگرا و مرکز محور بوده کە از گوناگونی رنگها برای حفظ حاکمیت خود استفادە کردند کە تاریخ این حاکمیت مرکز محور بە آغاز بە قدرت رسیدن هخامنشیان برمیگردد، حتی خیلیها بر این باورند کە چهارچوب ذهنیت دولت-ملت از همان زمان شروع شده است. با تشکیل دیکتاتوریت پهلوی و سرنگونی آن از سوی خلقها، ابر قدرتها آن را بە ضد انقلاب تبدیل و جمهوری اسلامی ایران را بوجود آوردند و انقلابی کە تمامی اقشار در آن مشارکت داشتند بە نفع بخش کوچکی کە منافع انها را حفظ میکرد درآوردند.
حاکمیت موجود در ایران با استفادە از تجارب دیرینە خود و نظام سرمایەداری اسلامی کنونی، تمامی جوامع و اقشار کنونی جغرافیای ایران را زیر منگنە قرار دادە است و هیچ صدای دیگری را قبول نمیکند، آحاد جامعە نیز برای رهایی از این بحران و فشار اعتراضاتی در چهارچوب خواستە های برحق خود انجام داده اند اما همانند همیشە و ذهنیت اقتدار دولت اعتراضات مسالمت آمیز را با خشونت جواب دادە است.
رژیم سرمایەداری مذهبی ایران در دوران زمامداری خود با استفادە از ذهنیت اسلام سیاسی در جوامع و لایەهای زندگی مردم نفوذ کردە و آنها را از هویت و فرهنگ خود دور کردە است، همچنین همیشە از آنها برای مواقع لازم و بهره برداری سیاسی استفادە کردە است، بە غیر از این هیچ ارزش و اعتباری برای هیچ یک از باورداشتها و اتنیکهای دیگر قائل نبوده است. اقدامات رژیم ایران از بدو تاسیس تا بە امروز به موازات فشار بر مردم در داخل و همگون سازی، در فکر تاسیس گروههای ضد خلقی در کشورهای دیگر و تکمیل هلال شیعه بوده است کە در این اقدامات تا حدودی موفق بودە، اما با بازگردانند تحریمها از سوی ترامپ و بیشتر کردن فشار، هژمونی ایران روز بە روز رو بە نزول است. حاکمیت ایران برای مقابلە با این فشارها دست بە هر کاری زد کە نتیجە آن تنشهای تنگە هرمز تا کشتە شدن قاسم سلیمانی و حمله موشکی ایران بە پایگاهای آمریکا در عراق بودە است، مقابلە آمریکا با رژیم ایران به هیچ وجه برای تحقق دموکراسی یا کە تغییر رژیم کنونی نیست بلکە برای بە کنترل خود در آوردن و تسلیم ایران در مقابل سیستم جهانی است و در این میان خلقهای ایران و شرق کردستان قربانیان اصلی تنشها و تحریمها هستند. نکتەایی کە اینجا میتوان بە آن اشارە کرد، مشابه بودن تفکر دو طرف و اهمیت نداشتن انسانهای موجود در این جغرافیا است، یکی برای حفظ حاکمیت و گسترش دادن هژمونی خود و دیگری نشان دادن قدرت خود و ادامه دادن اقدامات امپریالیستی.
جامعە یارسان بە مثابە بخشی از شرق کردستان، آذربایجان و مناطقی از نقاط مختلف جغرافیای ایران، چه در دوران حاکمیت پهلوی و چه امروز بە شدیدترین نحو ممکن از سوی حاکمیت مورد هجوم فیزیکی و نرم قرار گرفتە شده اند. جامعە یارسان و حاکمیت توتالیتاریست ایران در پارادوکسی عمیق و ریشەایی به سر میبرند، چونکە جامعە یارسان و باوری یاری بر اساس زندگی آزاد، برابر و همزیستی بنا نهادە شده اما حاکمیت، خواهان ذوب کردن تمامی باورداشتها و تک رنگ شدن(ذهنیت دولت-ملت) همە جوامع است کە این خود گویای همە چیز است. حتی زمزمە محروم شدن از تحصیل تمامی اشخاص از ادیان و باورداشتهایی کە از میان ادیان رسمی در ایران نیستند بە گوش میرسد کە یکی از اهداف اصلی این اقدام جامعە یارسان است.
انتخابات و رای دادن در ایران به درازای چهل و یک سال گذشتە همیشە بە موضوعی برای تبلیغات حاکمیت مبدل گشته و انتخابات از دید آنها نوعی روایت بخشیدن بە نظام حاکم است نە مسئلەایی اجتماعی یا دموکراسی برای انتخاب شدن نماینده جامعە و چارەیابی مشکلات موجود. کاندیدهای انتخاب شده برای نمایندگی مجلس از فیلترهای گوناگون قدرت گذر کرده و به هیچ نحوی کسانی کە از باورداشت و اتنیک دیگری باشند مورد قبول قرار نخواهند گرفت و بدون چون چرا رد صلاحیت خواهند شد. همان گونه که در حقوق دمکراتیک بین المللی و اعلامیەهای حقوق بشری بە آن اشار شدە کە هر شخص با هر رنگ و باروداشتی حق انتخاب و تصمیم گیری برای سرنوشت خود را داراست جامعەی یارسان نیز خواهان داشتن نمایندەایی از بطن جامعە و مورد تایید جامعە هستند نە دست نشانده و مبلغ حاکمیت. با وجود قانون اساسی رژیم ایران و ذهنیت موجود در راس حاکمیت هیچ یک از خواستەهای کنونی جامعە یارسان چارەیابی نخواهد شد مگر با تغییر قانون اساسی و بوجود آمدن رفرمی دمکراتیک در حاکمیت سرمایەداری مذهبی ایران، کە هر کدام از اینها نیز خواه یا ناخواه تغییر رژیم فاشیست مذهبی ایران را آماج میگیرد.
در دە دورە قبل تمامی نمایندگانی کە از این مناطق بە مجلس کذایی راه پیدا کردەاند هیچ کار مثبتی برای جامعە انجام ندادەاند و تنها بە خوش خدمتی برای رژیم، ملیتاریزە کردن و بە بردەگی درآوردن مردم فکر کردەاند، برای اثبات این موضوع ، میتوان بە وضعیت کنونی مردم اشارە کرد کە در بدترین وضعیت معیشتی بە سر میبرند و حتی یک کار زیر ساختی و آیندەنگرانە در این مناطق انجام نشدە است و با ذهنیت امنیتی و غیر خودی بە مناطق نگاه میکنند، حتی میتوانیم بە جای نوشتن تابلو خوش آمدگویی برای ورود بە شهر از تابلو ورود بە پادگان نظامی استفادە کنیم.
با این وجود انتخابات پیش رو، نە آنکە نمایندگی هیچ یک از اقشار جامعە را نمیکند بلکە بە خدمت اقتدار مرکزمحور و دیکتاتوریت در می آید، اگر بە حرفهای خامنەایی دقت کنیم بە آن پی میبریم کە رای مردم بە معنای مشروعیت بخشیدن بە رژیم است و گفتن این جملە از خامنەایی کە اگر هم شما من را قبول ندارید باز هم رای بدهید، گویای بە تنگنا رسیدن حاکمیت و قبول کردن اختلاف و ضدیت با مردم است، اما واکنشی کە میتوان بە انتخابات غیر دمکراتیک و تک رنگ داشت بە مانند همبستگی انقلاب خلقهای ٥٧ و زندگی مشترک و هم زیستی تاریخی، آحاد مختلف جوامع با همدلی و اتحاد هر چه بیشتر انتخابات از پیش تعیین شدە مجلس رژیم ایران را بایکوت/تحریم کنند، در اینجا وظیفەایی تاریخی و حساسی که بر دوش مسندنشیان و بزرگان جامعە یارسان قرار میگیرد این است کە از استقلال خود برای رای خود استفادە کنند اما از کاندیدی حمایت نکنند تا کە اشخاص جامعە پای صندوقهای رای نروند، در این برهە زمانی نیز پیشاهنگهای جامعە باید نقش و مسئولیت همیشگی خود کە همانا آگاه رسانی جامعە و سازماندهی آن است را به جا بیاورند.