امروز سوم اسفند است؛ ٢١مین سالروز قتلعام روژهلات از سوی جمهوری اسلامی
خلق کورد در چندین شهر روژهلات سوم اسفند ١٣٧٧ در اعتراض به توطئه بینالمللی علیه رهبر ملت کورد، عبدالله اوجالان به خیابانها آمدند اما هدف حمله نظامیان ایران قرار گرفتند.
امروز ٢١مین سالروز قتلعام اعتراض مسالمتآمیز خلق روژهلات از سوی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی است . خلق کورد در چندین شهر روژهلات سوم اسفند ١٣٧٧ در اعتراض به توطئه بینالمللی علیه رهبر ملت کورد، عبدالله اوجالان به خیابانها آمدند اما هدف حمله نظامیان ایران قرار گرفتند.
در هنگام قیام سوم اسفند عبدالله رمضانزاده استاندار و موسوی لاری وزیر کشور بود. آنها به مردم هشدار دادند و دست به سرکوب زدند و در مجلس هم به آن افتخار کردند.
عبدالله اوجالان، رهبر خلق کورد در ۱۵ فوریه سال ۱۹۹۹ مصادف با ٢۶ بهمن ۱۳۷۷ در نایروبی، پایتخت کشور کنیا و در یک توطئه بینالدولی با همکاری اسرائیل، آمریکا، یونان و انگلیس بازداشت و سپس تحویل کشور ترکیه داده شد. در دستگیری عبدالله اوجالان، کشورهای ایران و سوریه نیز با دولت ترکیه همکاری کردند اما موساد اسرائیل بزرگترین نقش را داشت. بازداشت اوجالان با اعتراض شدید کوردهای سراسر جهان مواجه گردید.
بر همین اساس ٢١ سال پیش در روزهای آغازین اسفند ۷۷ مردم بسیاری از شهرهای روژهلات کوردستان و تهران همگام با کوردهای باکور و روژاوای کوردستان در اعتراض به بازداشت عبدالله اوجالان، رهبر ملتکورد و در اعتراض به کشورهایی که در دستگیری وی با دولت ترکیه همکاری داشتند معروف به «توطئه بینالمللی ۱۵ فوریه» دست به راهپیمایی زدند.
قیام ۳ اسفند مصادف با روی کارآمدن دولت اصلاحات
راهپیمایی خلق کورد با اینکه با اعلام قبلی آغاز شد اما توسط حکومت ایران به شدت مورد سرکوب قرار گرفت. مردم زیادی در شهرهای مختلف روژهلات کوردستان کشته و زخمی شدند. شهر سنه بیشترین تعداد کشته شدگان را به خود اختصاص داد. شدت سرکوبها در سنه به حدی بود که از روز سوم اسفند ۷۷ به عنوان یک روز خونین در این شهر یاد میکنند. قتلعام مردم شهرهای روژهلات کوردستان در اسفند ۷۷ مصادف بود با سالهای ابتدایی روی کار آمدن دولت اصلاحات. هر چند این آغاز و یا پایان برخوردهای سرکوبگرانه و خونین دولت و حکومت ایران با مبارزات مدنی خلق کرد در طی سالهای پس از انقلاب ۵۷ نبود, اما همین امر نشان داد که کلیه جناحهای موجود در ایران با تمام اختلافاتشان در مواجهه با مسئله کورد دارای استراتژی و تاکتیک یکسانی میباشند و کوچکترین تفاوتی با یکدیگر ندارند.
استاندار سنه دستور قتلعام مردم را صادر کرد
٢١ سال از روزی میگذرد که در پی اولتیماتیوم عبدالله رمضانزاده، استاندار وقت استان سنه در شامگاه یکشنبه سوم اسفند سال ۷۷ سنگفرش خیابانهای این شهر مبارزپرور از خون جوانان کورد سرخ گردید، میگذرد. رمضانزاده گماشته حکومت بر استانداری سنه بود. آن روز, روزی بود که گارد ویژه نیروی انتظامی و سپاه پاسداران بدستور دولت خاتمی از زمین و هوا بسوی جوانان بیسلاح اما مشت گره کرده در این شهر آتش گشودند. دهها جوان آزادیخواه و پرشور به خاک وخون کشیده شدند.
قریب ۹۰۰ نفر از جوانان، زنان و مردان سنه با یورش درندانه مأموران رژیم روانه سیاهچالهای واقع در پادگان لشکر ۲۸ کوردستان گشته و شماری از آنها هرگز به سر کلاس درس و دانشگاه بازنگشتند.
تمام تلاشهای خانواده قرباینان و مردم شهر سنه برای محاکمه و مجازات آمرین و عاملین این جنایت بینتیجه ماند.
سرپوش گذاشتن بر آبروریزی و جنایت
پس از کشتار سوم اسفند رژیم “همایش هم اندیشی” در سنه برای تداوم حاکمیت خود با عوامفریبی, برگزار نمود. از مهرههای کورد برای این منظور استفاده شد. علمدار این همایش دولت خاتمی بود که خود را رفرمخواه مینامید. در همین گیرودار بود که اندکی قبل از برگزاری این همایش «علی لاریجانی» که هماکنون از محافظهکاران و اصولگرایان خشن است و سکانداری مجلس شورای اسلامی رژیم را برعهده دارد, آنموقع به کوردستان سفر کرد و به سیاق سنت حاکمیت به عوامفریبی پرداخت.
موسوی لاری, وزیر کشور و تداوم سنت کشتار خلخالی
سیدعبدالواحد موسویلاری که در مجلس اول و سوم به ترتیب از لارستان و تهران نماینده و بعدها در مقام وزیر کشور دولت اصلاحات مسئولیت برگزاری انتخابات شوراها و ریاست جمهوری نهم را بر عهده داشت و به قولی دولت اصلاحات را به دولت محمود احمدینژاد سپرد، از اساسیترین مهرههای دولت در هنگام سرکوب قیام سوم اسفند در روژهلات کوردستان بود. او در مجلس به قیامکنندگان کورد ناسزا گفت و صراحتا گفت دست به قتلعام کردها زده است. قتلعامی که پس از قتلعام اوایل انقلاب از جانب صادق خلخالی, دومین قتلعام بزرگ بود.
كمی بعد از خيزش شهر سنه و دیگر شهرهای روژهلات کوردستان، موسوی لاری وزير كشور خاتمی در مجلس حاضر شد و بدون كوچكترين پردهپوشی از گلوله باران كردن جوانان کورد دفاع كرد. اين مهره رژيم اعلام كرد كه:« سركوب كرديم؛ خوب كرديم؛ زيرا امنيت نظام به خطر افتاده بود. مسئله اوجالان، مربوط به تركيه است و ربطی به ايران ندارد. کسانی كه برای اين مسئله تظاهرات كردند توطئهگر بودند…»
این درحالی است که سالها پس از این کشتار کوردها, در ۹ مرداد ۱۳۹۱ در مصاحبه با خبرگزاری فارس امنیتی سپاه از او سوال شد که:«برخی معتقد هستند در دوران اصلاحات و بر اثر سوء مدیریت شما، شاهد بیشترین اعتراضات در سطح کشور در ارتباط با مسائل مختلف بودیم که از جمله آنها میتوان به حوادث لامرد، سمیرم، سنه(سنندج) و خراسان اشاره کرد که متهمان اصلی این حوادث حتی به خاطر بی تدبیری و سوءرفتار خود حاضر به عذرخواهی از مردم نشدند و کسی شما را به عنوان رئیس شورای امنیت کشور به خاطر بروز آن حوادث تلخ و خونبار مورد مواخذه قرار نداد؛ نظر شما در این مورد چیست؟» لاری بنا به مثل «دروغگو حافظه ندارد» در پاسخ گفت:«در دوران من مشکلی بود به نام لباس شخصیها که به اجتماعات حمله میکردند.» این درحالی است که او کمی بعد از کشتار سوم اسفند ۷۷ در مجلس به کشتار کوردها اعتراف کرده و قیام کنندگان را توطئهگر خوانده بود. ولی در این مصاحبه کشتار را کار لباسشخصیهای داخل دولت میداند.
در همان مصاحبه از او پرسیده میشود:«این لباس شخصیها چه کسانی بودند؟»
موسویلاری در پاسخ میافزاید:« شما اگر پدیده لباس شخصیها را دنبال کنید خیلی از مسائل برای شما روشن میشود آنها کسانی بودند که معتقد بودند که نباید بگذارند این دولت کار خود را انجام دهد؛ دستگاه قضایی هم خیلیهایشان را شناسایی کرد». و اینگونه خود را بیگناه جلوه میدهد.
لاری در مورد نتایج این عملکرد لباس شخصیها که چهره دیگر نظام میباشند, میگوید:«شما باید از دستگاه قضایی بپرسید یک عدهای که گفته میشد لباس شخصیاند و امکاناتی نیز در اختیار داشتند هرجا جلسهای برگزار میشد به هم میزدند، اجتماعات را به هم میریختند، به افراد حمله میکردند و حتی در نماز جمعهها به وزرای کابینه آقای خاتمی نیز حمله میکردند و در سطح کشور هم بودند و تشکیلاتی نیز برای خود راه انداخته بودند، چه کسانی بودند؟ واضح بود که لباسشخصیها با یک اطمینان خاطری کار خود را انجام میدادند. شناسایی دستگاهی که این جریان را سازماندهی میکرد به عهده دستگاه قضایی بود که متأسفانه دستگاه قضایی این قضیه را ریشهکن نکرد.» لاری در این مصاحبه به عاملین کشتار کوردها اشاره نمیکند و همه چیز را با اشاره به لباسشخصیها توجیه میکند.
وقتی که درهمان مصاحبه از وی پرسیده میشود که:«اما عامل “ناآرامیهای سوم اسفند ۷۷ سنه” ـ شیطنتهای مشارکتیها و بیتدبیری مدیران وزارت کشور ـ از عواقب عمل ناجوانمردانه خود مصون ماندند. در جریان این حادثه کودکی ۹ ساله به نام اشکان اسدی که برای خرید نان به خیابان رفته بود، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد اما هیچ کس در دولت مدعی اصلاحات پیگیر موضوع نشد، از وضعیت پرونده این کودک خبری دارید؟» درجواب طوری وانمود میکند که از مسایلی که هماکنون در آرشیو دولت موجود است, خبر نداشته است. لذا در جواب برای گریز از مسئله صرفا میگوید:«خیر!» و این گفتههای خود را از یاد میبرد که در مجلس گفته بود:«سركوب كرديم؛ خوب كرديم؛ زيرا امنيت نظام به خطر افتاده بود».
منبع: فرات(ANF)