اعدام معلمین همچون سید قربان حسینی، هرمز گرجی بیانی و فرزاد کمانگر تیشه زدن به ریشە و رشد جامعە است؛ وریا محمدی

از سال ۱۹۹۴ میلادی به پیشنهاد یونسکو روز ۵ اکتبر (۱۳ مهر) به عنوان روز جهانی معلم نامگذاری شد و هدف از اعلام چنین روزی، بها دادن به معلمان، قدردانی از آن‌ها و بررسی مشکلاتشان در سراسر دنیا اعلام شده است.

با توجه به نیاز شدید جهانی به معلمان جدید، مهمترین نکته برای تضمین آموزش عادلانه و فراگیر با کیفیت همگانی، ارزش‌گذاری و ارتقاء جایگاه و جذاب‌تر شدن آن برای جوانان است.

ولی در ایران کە با همە کشورهای جهان فرق دارد روز معلم ١٢ اردیبهشت نامگذاری شدە و این باعث شد کە متنی دربارە روز معلم و وضعیت معلمان در نظام ایران بنویسم.

سالها در کلاس درس و اجتماع بە ما میگفتن معلمی شغل انبیاست، این نکته تا حدودی زیادی درست است البته نە در ایران بلکە بە فرض مثال در کشور مترقی همچون ژاپن که گفته می‌شود معلمان درکنار قضات، چک سفید دریافت می کنند تا دغدغه معیشت و سایر مایحتاج زندگی، تمرکز آنان و کیفیت آموزش را پایین نیاورد گرچه به لحاظ فرهنگ بسیار غنی و نظم و قانون و وجدان کاری، هرگز معلمان در چک دستمزد خویش، مبلغی بیشتر نمی نویسند و همان حقوق پایه برای تمام نیازهای زندگیشان کافیست مثال دیگر بر می گردد به جنگ جهانی دوم و وضعیت معلمان در آلمان نازی، که پیشوا اعظم، تمام اقشار و مردم را به جنگ و اعزام به جبهه های جنگ فراخواند و فقط معلمان را از حضور در جنگ منع نمود و در سنگرهای مستحکم پناهشان داد وی معتقد بود که اگر در جنگ پیروز شویم باید این معلمان سالم بمانند تا نسلی دلاور و غیور مانند نسل حال حاضر تربیت کنند و ادامه پیشرفت و پیروزی های آینده تضمین گردد و چنانچه شکست بخوریم باز هم به آموزگاران نیاز داریم تا با تربیت نسل های بعد، کشور تخریب شده و شکست خورده را بسازند و دوباره به قله افتخار و ترقی برسانند. حتی فرد مستبدی مانند هیتلر از نقش بزرگ و حیاتی معلمان در استیلا و سرفرازی کشور غافل نبود، اما در نظام دیکتاتور ایران بە لحاظ درک اندک و نداشتن مشاوران خردمند از سهم آموزگاران و اساتید در ساختن جامعە مترقی و مدرن، مغفول مانده و آنان را از نیازهای اولیه مانند مسکن، خدمات بهداشتی و درمانی و رفاهی دریغ نموده و گاها به نان شب محتاج کرده است گویا دیگر معلمان باید با کارهای سطح پایین و غیر تخصصی مانند مسافرکشی و کارگری و غیرە امرار معاش کنند و ممر درآمدی هرچند اندک برای گذران زندگی و تأمین آینده فرزندان خود داشته باشند.

معلمان و آموزگاران بار سنگین تربیت و هدایت مردم و نسل‌های آینده و ساخت کشوری پیشرو و آزاد بر دوش آنان سنگینی می‌کند درحالیکه سران ولایت معاش و رهبر مطلقه وقیح، سپاسگذار آنان نیستند و با بی عرضگی باعث عدم تمرکز آنها بر وظایف اصلیشان گشته اند.

حرکتهای اعتراضی و اعتصابی معلمان و بازنشستەگان فرهنگی موجب جلب توجه خواص و همچنین توده مردم بویژه دانش آموزان و اولیای آنان به اهمیت کار تربیت و تعلم گشت و این در حالی است که اقتصاد کشور بلحاظ فساد،مدیریت افتضاح و تحریم‌های مختلف، فلج شده و چشم انداز روشنی برای بهبود وضعیت معلمان و سایر اصناف و اقشار دیده نمی شود اما این نکته باعث پر رنگ شدن نقش آنان و مطالباتشان و همچنین یکپارچگی اعتراضات و جنبش های مردمی و جلو انداختن طرح براندازی رژیم آخوندی می گردد.

در ایران مسوولان و دست‌اندرکاران، نە اینکە هیچ کاری برای معلمان انجام ندادەاند، به گونه‌ای که تعدادی از فعالان صنفی معلمان، سال‌هاست در زندان، به سر می‌برند، به همین دلیل، آموزگاران از ارکان و اجزاء نظام و برخورد آنها با خویش راضی نیستند بنابراین شاگردان آنان نیز در خدمت اهداف و مطامع رژیم نخواهند بود.

در مناطق شرق کردستان بویژە یارسان نشین جوانان یارسان رژیم ایران از هر گونە استخدامی برای ایجاد جامعەای دموکراتیک ممنوع ساختە، جوانان کورد یارسانی که بیشتر آنها به دنبال تحصیل کردن هستند بعد از اتمام تحصیلات دنبال شغلی هستند که در ادارات و ارگانهای دولتی استخدام شوند متاسفانه رژیم ایران با گذاشتن سدی محکم به اسم گزینش آنها را بخاطر مذهب یا دین خود مانع استخدام شوند و یا اینکه باید تغییر دین بدهند تا به استخدام در آیند. جوانان یارسانی با تحصیلات عالی مجبورا به دنبال شغلهای دیگری بروند که متاسفانه خیلی از جوانان کورد یارسانی دچار افسردگی می شوند  به رسمیت نشناختن آیین یاری در قانون اساسی در اصل سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دین یارسان را با جمعیتی دو نیم میلیون نفری که بزرگترین آیین بعد از دین اسلام در ایران هست به عنوان اقلیت مذهبی به حساب نیاورده اند.

“بجاست یادی کنیم از فرزندان و معلمان غیور کورد، سید قربان حسینی، هرمز گرجی بیانی و فرزاد کمانگر.

 سیدقربان حسینی فرزند سیده عزت و سید ولی، متولد شهرستان گهواره در استان کرماشان بود. او فرزند اول خانواده، دیپلم ریاضی، آموزگار و از هواداران سازمان چریک‌های فدایی خلق- اقلیت بود، آقای حسینی بخش اعظم دوران آموزگاری خود را در استان ایلام سپری کرد و در اواخر دهه پنجاه در کرماشان شروع بکار کرد. در سال ١٣۵۶ به همراه عده ای از همکارانش از جمله هرمز گرجی‌بیانی «کانون صنفی معلمان کرماشان» را تاسیس کرد.«سیدقربان از منظر خانواده، آشنایان، هم‌روستاییان و همکاران دارای شخصیتی کاریزماتیک و در عین حال مردم‌مدار بود. او در پیوند همیشگی با مسائل و مشکلات مردم قرار داشت و فعالیت‌های اجتماعی او بخش مهمی از زندگیش را تشکیل می داد، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی آقای حسینی از بهار سال ١٣۵٨ آغاز شد و پس از اخراج از آموزش و پرورش در سال ١٣۵٩، به روستای گهواره بازگشت و عمدتا به کار کشاوری مشغول بود و در حال تدارک ازدواج نیز بود کە در روز ١٩ دی ماه ١٣۶١ در محوطه زندان دیزل آباد کرماشان تیرباران شد.

هرمز گرجی‌بیانی در اسفند ۱۳۲۴ در محلە سرتپە درکرماشان  به دنیا آمد و پس از اخذ دیپلم در دانشگاه تبریز در رشتهٔ فیزیک به تحصیل پرداخت و  در دوران تحصیل به فعالیت‌های دانشجویی پرداخت و در جریان مبارزات دانشجویی و تظاهرات دانشجویان در تبریز علیه رژیم شاه توسط ساواک دستگیر شد  و مدتی از دوران دانشجویی را در زندان به سر برد و پس از پایان تحصیلات به کرماشان بازگشت و به معلمی پرداخت. در سال ۱۳۵۰ همزمان با جشن‌های ۲۵۰۰ ساله مجدداً از سوی رژیم شاه دستگیر شد و پس از مدتی به زندان اوین و سپس زندان قزل‌قلعه منتقل شد. پس از آزادی مدت‌ها در تلاش برای بازگشت به کار بود و در نهایت موفق شد به سر کار بازگردد.

وی در تظاهرات اعتصابات و حرکت‌های معلمان و دانش آموزان در انقلاب ۱۳۵۷ ایران فعالیت زیادی داشت و در شهریور و مهر همان سال به همراه دیگر معلمان و نیز چند تن از دانش آموزان «کانون معلمان کرماشان» را تأسیس کرد که نقش اساسی را در به راه انداختن اعتصاب عمومی در آموزش و پرورش در شهر کرماشان به عنوان نخستین اعتصاب معلمان در انقلاب ۱۳۵۷ داشت وی همچنین در به راه انداختن تظاهرات شهری و میتینگ‌های سیاسی نقش فراوانی داشت گرجی‌بیانی پس از انقلاب نیز به فعالیت خود ادامه داد و در سال ۱۳۵۸ همراه با دیگر اعضای بنیانگذار «کانون معلمان کرماشان» را به «کانون مستقل معلمان آزادی‌خواه» تغییر دادند.

گرجی‌بیانی در ساعت ۲:۳۰ دقیقه بعدازظهر روز ۲۷ امرداد ۱۳۵۸ در منزل شخصی‌اش، در کوی صددستگاه کرماشان دستگیر شد. اما در ساعت ۱:۳۰ پس از نیمه شب در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه به همراه ۱۰ نفر دیگر بدون محاکمه و به اتهام «فساد فی الارض و محاربه با خدا و رسول خدا» تیرباران شد.

فرزاد کمانگر معلم غیور دیگر کورد زادە شهرستان کامیاران استان سنە بود و با حرکت‌های مدنی و بیان مطالبات مشروع مردم، باعث خشم دژخیمان ولایت منش شد و سرفرازانه سربدارشد.

فرزاد کمانگر، فعال حقوق بشر، فعال محیط زیست، روزنامه‌نگار و فعال صنفی، و آموزگار بود که به اتهام عضویت و همکاری ‌با پژاک‌ محکوم و در سحرگاه روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، به‌همراه علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم‌هولی و مهدی اسلامیان در زندان اوین به دار آویخته شدند.

فرزاد کمانگر، بدون اطلاع وکیل و خانواده‌اش به دار آویخته شد؛ و مخفیانه بدون حضور خانواده در محل نامعلومی دفن شده است.

طی چهار دهه‌ای که از تصرف قیام مردم از سوی رژیم ایران میگذرد دست‌کم ۴ تیشه مهلک به بنیان معلمان وارد شده بطوری طبق آمار، مسئولان امنیتی و قضایی،تنها در نیمه اول سال ۱۳۹۸ بیشتر از ۶۰ معلم را احضار، بازداشت، بازجویی، محاکمه و زندانی کرده اند و در طول حدود دو دهه صدها معلم بازداشت، زندانی، اخراج،انفصال از خدمت، تبعید، بازنشسته اجباری و… شده اند و درحال حاضر سدها معلم دیگر زندانی نظامی هستند که معلمی را شغل انبیا می داند.

نکته: با عرض معذرت این مقالە روز ١١ اردیبهشت بە دست سایت یارسان رسیدە بود اما بنا بر مشکل تکنیکی امروز برای خوانندگان نشر دادە میشود.

وەڵامێک بنووسە

پۆستی ئەلیکترۆنییەکەت بڵاوناکرێتەوە. خانە پێویستەکان دەستنیشانکراون بە *