راهکار دمکراتیک؛ آسیب شناسی اجتماعی بیماری همه گیر کرونا، راه های مقابله با آن در دوران قرنطینە و محدودیت های به وجود آمده در دوران کرونا و پساکرونا
آسیب شناسی اجتماعی بیماری همه گیر کرونا، راه های مقابله با آن در دوران قرنطینە و محدودیت های به وجود آمده در دوران کرونا و پساکرونا
آسیب شناسی مفهومی در علوم پزشکی است که به مطالعەی تأثیر آسیب ها و بیماری ها و شناخت علت ها و ماهیت بیماری ها به روش خاص این علوم، می پردازد. این مفهوم به علوم اجتماعی راه یافته و البته همان طور کە تشخیص بیماری و تعیین فصل ممیز آن با تندرستی دشوار است، به همان نحو در جامعه شناسی نیز مبحث آسیب شناسی اجتماعی یا social pathology که به مطالعۀ انحراف از وضعیت بهنجار و مطلوب حیات اجتماعی، می پردازد، هم با دشواری هایی مواجە خواهد بود. آسیب شناسی اجتماعی عبارت است از مطالعەی نابسامانی، اختلال، عدم هماهنگی و تعادل در کارکردهای مربوط به کالبد حیات اجتماعی انسان. اما این تعادل و هماهنگی در شرایط نابسامانی اجتماعی از جمله جنگ، خشک سالی، دوران انقلاب های سیاسی، آسیب های نظام سیاسی مانند عدم مشروعیت و از بین رفتن اعتماد بین دستگاه حاکم و ملت، زلزله، سقوط ارزشهای دینی و اجتماعی و سیاس بیماری های همه گیر و …دچار تلاطم بیشتری خواهد شد و آثار جانبی فراوانی را در حال و آینده در پی خواهد داشت. به عنوان مثال، می توان به بالا رفتن میزان خودکشی در بین زنان کوردستان و به خصوص زنان ایلام و کامیاران بعد از جنگ ایران و عراق، یا درصد بالای بیماری های روانی و خودکشی بعد از زلزله ازگله، یا ازدیاد کج رفتاریهای اجتماعی بعد از کاهش یا از بین رفتن اعتماد متقابل بین ملت و دولت ایران اشاره کرد. در جوامع جهان سوم کە اکثرا کنترل های جمعی به صورت محسوس یا نامحسوس از طریق کنترل پلیسی، اجبار و سرکوب یا جامعه پذیری دینی (Religious socialization)، ترس از قیامت و جهنم و وعده ی بهشت صورت می گیرد، در صورت کاهش قوه قهریه نظام و کنترل اجباری جامعه یا سقوط ارزشی دینی که به عنوان شکلی از آگاهی کاذب(false concious) به جامعه تزریق می شود، با به وجود آمدن شرایط ویژه مانند پدیده کوید 19بی هنجاری اجتماعی به شدت زیاد می شود، به گونەای کە برخی بخش های جامعه همین شرایط را مورد سوءاستفاده قرار داده و به بحران همچون فرصتی برای کشیدن گلیم خود از آب می نگرد. نمونە احتکار وسایل بهداشتی نە تنها از طریق باندهای مافیایی و صاحب قدرت بلکه از طریق خود مردم جامعه مشاهده شده است، زیرا هیچ کدام از اشکال کنترل اجتماعی -چە کنترل پلیسی و چە کنترل دینی- توان جامعه پذیری اخلاق اجتماعی را نداشته است و زمانی کە اخلاقیات انسانی از انسان سلب شود یا او نتواند این اخلاقیات را بیاموزد، نمی توان انتظار رفتاری بهنجار و احترام به ارزش های اجتماعی را داشت، و تمرد و سرپیچی از این ارزشها به شدت گسترش پیدا خواهد کرد.
در برخی از کشورهای جهان سوم کە جدا از دو گزینە قبلی ارزشهای نظام کاپیتالیستی به صورتی کاملا نامفهوم و در عین حال ناقص آموزش داده شدە است، مانند سیستم بروکراسی کە نه تنها در این جوامع کارا نیست بلکە خود مزاحم است نیز اشخاص را از منیت خود ربوده و او را دچار از خودبیگانگی مضاعفی کرده است کە توان تحمل تغییر شرایط موجود را به گونه ای بی رحمانه از او سلب کرده است. چنان کە شخص در جوامع سرمایه داری به خاطر ناتوانی در تطبیق دادن خویش با شرایط جدید و گاه به دور از آسایش لومپنی اش تا ورطه نابودی خویش پیش خواهد رفت. اما در جوامع مذکور هنوز کنترل پلیسی اگر همچنان قدرتمند و بی رحم عمل کند، طبقات اجتماعی متفاوت به گونە ای کاملا متفاوت عکس العمل نشان خواهند داد، و این واکنش و عکس العمل در طبقات فرو دست جامعه، افراطی تر خواهد بود. در خصوص به وجود آمدن بیماری کرونا و قرنطینه شدن جامعه، آنان کە نا آرامترند و فشار بیشتری را تحمل می کنند طبقات پایین جامعه اند چون جدای از محرومیت آمد و شد، نیازهای اولیه شان نیز بر آوردە نمی شود. آنان کە هر روز به بیرون رفتن اجباری برای امرار معاش خو گرفته اند و در خانە وسیله و انگیزه ای برای سرگرمی و امیدی به پسا کرونا ندارند و نیز چون در تغییر و یا تحمل شرایط موجود ناتوان اند و حکومت و طبقات بالای جامعه نیز خواهان شرایط موجود برای رهایی از بیماری و بازگشت به زندگی مرفه و رسیدن دوباره به منافعشان هستند، شروع به نافرمانی مدنی و گاهی نافرمانی سیاسی می کنند. در صورت سرکوب، فشارهای روحی و عصبانیت و دعواهای خانوادگی و آسیبهای روحی جبران ناپذیر در انتظار اکثریت جامعه است. جوامع پیشرفته تر در نظام سرمایه داری، اکنون دیگر در باتلاق اشتباهات محاسباتی خود گرفتار آمده اند و هیچ پلانی برای برون رفت نخواهند داشت. جوامع مقلد نظام سرمایەداری کە کنترل و آگاهی کاذب دینی را به عنوان یکی از وسیله های کنترل اجتماعی مورد استفاده قرار داده بودند، به خاطر سقوط ارزشهای دینی کە حاصل عملکرد خویش است نیز نخواهند توانست بیش از این استفاده از ایدئولوژی خود را ادامه دهند. با ضعیف شدن یا از بین رفتن کنترل پلیسی کنترل کامل جامعه را از دست خواهند داد و در صورت اعمال قدرت در درازمدت مشروعیت خود را از دست داده و توان ادامە اجبار پلیسی را نیز از دست خواهد داد. در کشورهای غربی و آمریکا کنترل نامحسوس است و سرمایه داری بسیار موذیانه و حرفه ای توانسته است جامعە را دچار شکلی از آگاهی کاذب تحت نام «دموکراسی» کرده و جامعه به غلط می پندارد که حقوقش رعایت می شود و دیگر دلیلی برای مقابله با دولت وجود ندارد. در این جوامع افراد بدون اینکە جامعه حس کند، در مسیر رسیدن حکومت ها به اهدافشان قرار دارند و به گونه ای نامحسوس ذهن افراد چنان به این سیستم و به این روش عادت داده شده و جامعه پذیر شده اند کە حتی فکر نمی کنند کە نادیده گرفته شده اند. در این جوامع به صورت مقطعی و برای گذر از بحرانی همانند بیماری کرونا کە اپیدمیک است، میزان همکاری و مشارکت نسبت به جوامع جهان سوم بالاتر خواهد بود. در کوتاە مدت کنترل حکومتها بدون اعمال اجبار زیاد خواهد بود، چون این جوامع در مقابل سیستم سرمایه داری الینە شده و توان تشخیص واقعیت ضایع شدن حقوقشان به گونە ای کاملاً حرفه ای از آنان گرفته شده است. این کنترل نامحسوس چنان طراحی شده کە نخبگان هم قادر به بیان واقعیت به جامعه نیستند، زیرا سرمایه داری قادر بوده است با رنگ و لعاب و مصرف گرایی، جامعه را اینچنین از فکر کردن دور نگه دارد.
بنابراین، تغییر و رسیدن به استقلال فکری و بازگشت در این جوامعه دشوار اما دست یافتنی خواهد بود. به همین علت است کە سقوط کاپیتالیسم از کشورهای جهان سوم کە کنترل محسوس تر است شروع شده، و زمانی کە به کشورهای پیشرفته تکنولوژیک برسد آن زمان است کە سرمایه داری ناچار به تسلیم شدن خواهد بود. کما اینکە با آمدن ویروس کرونا هجوم مردم بە مغازه ها و شک به اینکە آنچنان هم نباید به حکومتها اعتماد کرد، ناشی از افت سرمایه داری و آغاز این باور است کە دیگر پلان قبلی جوابگو نخواهد بود و این نظام نمی تواند نقش والدین توانایی را کە همه چیز را برای فرزندانش مهیا می کند به شرط اینکە حرف گوش کن باشند، بازی کند. نظام کاپیتالیستی به سراشیبی حاکمیت خود رسیده است.
با تمام بدیهای ویروس کرونا و جان باختن عده زیادی از جوامع مختلف و تراژیک بودن آن، کارکردهای مثبتی هم به همراه خود دارد. اینکە رفتارمان را با طبیعت، طبیعی تر کنیم؛ اینکە بدانیم گسترش تکنولوژی و مصرف گرایی نمی تواند انسان را خوشبخت کند؛ اینکە برداشت بیش از حد از منابع طبیعی، واکنش طبیعت را به همراە خواهد داشت؛ و اینکە واکنش طبیعت به عجله کردن بشر برای عجله در نابودیش مرگبار خواهد بود، بلایی کە نظام سرمایه داری با وعده خوشبختی به انسان بر طبیعت تحمیل کرده است او را به ورطه نابودی خواهد راند. این نظام منفعت طلب سودجو کە بدون توجە به انسانیت تنها با هدف دسترسی به اهداف منفعت طلبانەاش فعالیت داشته، دستش با آمدن کرونا ویروس رو شد. حال جوامع به قول خودشان پیشرفته هم خوب میدانند کە این حکومت ها چنان هم کە فکر می کردند نمی توانند والدینی توانا باشند کە آنها را از هر گزندی محافظت کنند. دیگر بمب های اتم و تکنولوژی پیشرفته آنها آنچنان در خوشبختی انسانها نقش ندارند. آسیب پذیری سرمایه داری بعد از ورود کرونا ویروس روشن شد. این نظام دیگر نخواهد توانست همانند پدری به ظاهر زحمتکش همه احتیاجات بشری را برآوردە کند. انسان حالا دیگر خوب میداند کە در دام مصرف گرایی و منفعت طلبی و زیادە خواهی سرمایه داری افتادە است و ناآگاهانە بازیچە دست آن شدە است. جوامع پسا کرونا یا باید به خود آمده و خود را جزیی از سیستم و چرخە طبیعت بدانند و از آلت دست کاپیتالیسم بودن سر باز زده و به خود آیند، و یا اینکه خود را آماده انقراض کنند. بعد از جنگهای جهانی و فشارهای روحی و روانی بر جامعه و گذار از بیماریهای اپیدمیک گذشته و حال بعد از آرامشی کە در چندین نسل گذشته بود، عادت کردن به مصرف گرایی و خوش گذرانی های مضاعف به نظر می رسد توان مقابله با چنین سختی هایی را از آنان گرفته و بعد از این جوامع به شدت شکاک خواهند شد. شکی کە آثار مخرب و گاهی مثبتش یقیناً منجر به تحولات بزرگی خواهد شد. اما اثرات مثبتش درازمدت بروز خواهد کرد و منجر به تجدید نظری در رفتار نامناسبی خواهد شد که انسان به عنوان عضوی از سیستم طبیعت انجام داده است؛ و آثار مخرب این وضع نیز آسیبهایی روحی و روانی خواهد بود کە منجر به عوارض کوتاه مدت در جوامع متفاوت خواهد شد. این شوکی به نسل جدید هر جامعه وارد خواهد کرد و تغییر رفتار آن ها را در پی خواهد داشت. پسا کرونا برای هر جامعه ای چنان خوشایند نخواهد بود. بیماری های روحی و روانی، شکاک بودن و بی اعتمادی، بیماری های جسمی ناشی از فشار روانی و گاه استفاده بیش از حد از مواد شوینده صنعتی و شیمیایی، اضطراب و نا امیدی و افسردگی، و حتی خودکشی هایی را در جوامع مختلف در پی خواهد داشت. فشارهای روحی و بی تحرکی چند ماهۀ ناشی از ماندن در قرنطینە می تواند آسیب های ماندگاری را نیز بە وجود بیاورد. فشار مضاعف روانی و پیروی آن جسمی بر جامعه، در شرایط خاص به خاطر نبود پلان مناسب دولتمردان و نیز عدم اعتماد بین دولت و ملت به گونە ای ماندگار خواهد بود. این فشار علاو بر روح افراد بر جسم آنها نیز مشاهده خواهد شد. این فشارها می تواند بیماری هایی از قبیل زخم های روده و سرطان را سبب شود. روان شناسانی مانند هانس سلیه، می یر فریدمن، جورج انجل و … به بررسی تأثیر فشارهای روانی بر جسم پرداخته اند. هانس سلیه متخصص در رشته ی غدد درون ریز نسبت به پاسخ جنگ و گریز کنجکاو بود. او. توانست تغییرات فیزیولوژیکی بدن را در مواجهه با فشار روانی نشان دهد. سلیه معتقد بود کە صرفنظر از فشار روانی بدن یک واکنش نشان می دهد. او نتیجە گرفت کە کیس های مورد آزمایش او دچار گستردگی اساسی در قشر غدد آدرنال انقباض یا آتروفی تیموس، طحال، گره های لنفاوی و سایر ساختارهای لنفاوی، از بین رفتن تقریباً تمامی سلول های ائوزونوفیل (نوعی سلول خونی سفید)، زخم های خونریزی کننده و در آستر معده و اثنی عشر شدند. حال در چنین جوامعی کە امیدی به دستگاه سیاسی و برنامه های آن نیست چە باید کرد؟
١- برای گذر از بحران
برای گذر از بحران، باید آن را به ناچار خود مدیریت کرد؛ اما چگونە؟
– باید قبول کنیم شرایط موجود اجباری و غیر منتظره است. برای گذار باید تغییر را پذیرفت. تغییر شیوه زندگی و تغییر دیدگاه.
– یعنی از بندگی برای نظام کاپیتالیستی، باید به استقلال و خودشکوفایی رسید. یعنی بدون عادت های لومپنیستی و وابستگی و شیئی شدگی به باورهای انسانی گرایش پیدا کرد و خود را از قید و بند کالا و ظلم به طبیعت دور کرد و بازگشت بە اصل خویشتن را یافت.
٢- باید خوشبین بود، امروز را فقط برای امروز زیست و مانند انسان زیست وقت را نگذرانیم. وقت را زندگی کنیم یاد بگیریم کە زندگی یعنی لبخند با هدف.
٣- ورزش کنیم؛ ورزشی مستمر و هدف مند. بر اساس تحقیقات تازه علمی، کسانی کە ورزشی مستمر و منظم دارند، سن سلامتیشان ۱٥ تا ۲٥ سال کمتر از سن تقویمیشان خواهد بود یعنی در کسی کە ورزش میکنند سیستم سلامتی و ایمنی بدن ۱٥تا ۲٥ سال جوانتر از همسالان خود خواهد بود.
٤- یکدیگر را دوست بداریم و عشق بورزیم.
٥- به خاطر فشار روانی بیشتر، امکان دارد به وسیله سکته ها یا سرطان بمیریم تا کرونا.
٦- خود میدانیم که قرار نیست تا ابد زندگی کنیم.
یادداشت ها و دیدگاه های فوق در چهارچوب پروژه ای گروهی برای بحران کنونی ارائه شده است. پلاتفرم یارسان همچنان از دریافت دیدگاه ها و نقطه نظرات مخاطبان و صاحب نظران گرامی جهت انتشار آنها در این رسانه استقبال می کند.